بخشی از متن: طراحی پارک موزه جوان با رویکرد معماری زمینه گرا
بیان مسأله فقدان کالبدی معمارانه جهت انجام فعالیت های جوانان با تاکید بر معماری زمینه گرا از جمله پارک موزه جوان و مشکلات این عرصه را متوجه آن می کند که با توجه به ارتباط تنگاتنگ جوانان و گذران اوقات فراغت طراحی مجموعه ای بنام «پارک موزه جوانان» با رویکرد معماری زمینه گرا طراحی گردد. در ایجاد پارک موزه میتواند به حفظ مستندات علمی کشور، تلاش برای گردآوری سیستماتیک نمونههای ایرانزمین، ایجاد فرصتهایی برای اوقات فراغت جوانان و خانوادهها، توسعه گردشگری علمی و رونق بخشهای جدیدی از علوم مختلف با هدف اشتغال زایی و رونق اقتصادی جوانان و گذران اوقات فراغت اشاره کرد.) ســلگی،1374) جوانان بهعنوان پیشگامان تغییرات اجتماعی در هر جامعهای جلوههای از آینده نزدیک و دور تحولاتی که در سالهای اخیر در درون جامعه و در خارج از مرزهای آن رخداده، تغییر داده در سبک زندگی آنها را نیز به دنبال داشته، ازآنجاکه اوقات فراغت یکی از مؤلفههای مهم سبک زندگی است. یکی از عرصههای مهمی که در مطالعات اجتماعی و پژوهشهای فرهنگی برای شناخت تحولات ارزشی و نگرشی و سبکهای جدید زندگی موردتوجه قرار میگیرد، عرصه فراغت جوانان است. (رفعت جاه، 1389) بیتردید هنگام صحبت دربارهی اوقات فراغت سخن از ارزشمندی اوقات فراغت است زیرا اوقات فراغت بستر مناسبی برای رشد شخصیت جوانان میباشد و درعینحال زمینه لازم را برای اختلالات رفتاری، انحرافات رفتاری جوانان و همچنین بزهکاریهای اجتماعی است (رفعت جاه، 1389) امروزه به علت اهمیت و آثار سازنده و مثبتی که درنتیجهی بهرهوری مطلوب از اوقات فراغت درزمینه های مختلف وجود دارد که باید موردتوجه صاحبنظران و سیاستمداران و بهویژه برنامه ریزان و طراحان امور اجتماعی قرار گیرد. نداشتن برنامهی صحیح و نیز سیاستهای اجتماعی و اقتصادی نادرست نشآت گرفته و موجب شده بسیاری از جوانان و نوجوانان بهسوی تفریحات و فعالیتهای ناسالم کشیده شوند(سلگی، 1374؛3) طراحی معمارانه کوششی برای ابداع راه حل ها قبل از اجرای آن هاست. اغلب طراحی، فرایندی تحلیلی است؛ در حالی که به تجزیه و تحلیل، ارزیابی و گزینش نیز نیاز دارد(لنگ، 1386) ماریو بوتا ارتباط بین ساختمان با پیرامون خود را این گونه شرح می دهد هراثر معماری دارای محیط ویژه مربوط به خود است، به بیانی ساده تر پیرامون این محیط ویژه را می توان بستر ساختمان نامید. ارتباط بین معماری و بستر آن ارتباطی نقش گرفته از یک تأثیرپذیری متقابل است. می توان گفت که این بستر و معماری آن در تماس دو جانبه و همیشگی هستند و همواره با هم در ارتباطند (گروتر، 1383) این رابطه متقابل را در معماری اسلاف می توان به وضوح دید، در حالی که معماری معاصر اغلب در چالش با بستر خود است. در مسیر طراحی معماری، اولین مرحله یعنی مرحلة جمع آوری اطلاعات و کسب شناخت کامل و دقیق از تمامی عوامل اثرگذار در طراحی از اهمیت بسیاری برخوردار است. هر چقدر که طراح نسبت به موضوع طرح خود احاطه داشته باشد و بر تمامی ابعاد و وجوه دخیل در آن به خوبی واقف باشد، طرح وی از نکته سنجی بیشتری بهره مند شده و به مسائل متعددتری پاسخگویی خواهد داشت.( صادقی پی، 1389) هر ساختمانی در زمینی مشخص و دارای ویژگی هایی خاص، بنا می گردد. شرایط خاص حاکم بر زمین و یا به عبارتی دیگر مشخصات بستر طرح اثر زیادی در تصمیم گیری و انتخاب های طراح و در نتیجه بر چگونگی طرح ارائه شده توسط وی دارد. پیروی از این رویه می تواند سبب گردد که پیوند خوبی بین ساختمان و بستر آن به وجود بیاید و این دو بتوانند با سازگاری در کنار هم برقرار بمانند. اطلاعات بستر طرح دو گونه مشخصات متفاوت را شامل می گردد. دستة اول امکانات مثبت و مفید زمین را در برمی گیرد که شایسته است به خوبی از آنها بهره برداری شده و با دقت در طرح مورد استفاده قرار گیرند.